4 Jul 2011

آپوکالیپس (شعری برای ترانه شدن)

در بحبوحۀ التهاب شورانگیز پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 ایران بود که خبر آمد، خواننده ای (آریا آرام نژاد) ترانه ای (علی برخیز) را خوانده و به همین دلیل او را زندانی کرده اند.
ترانۀ مذکور:
http://www.youtube.com/watch?v=LhJ6673vkhY&feature=related
 آن وقت ها یک مبارز سیاسی و یک ناسونالیست افراطی بودم! آهنگ ترانۀ او همیشه مرا به وجد می آورد تا این که پس از ایمان آوردن ام به عیسای مسیح خداوند، روزی موقع گوش دادن آن، ترانۀ زیر، بر قلب و زبانم جاری شد، با آهنگی شبیه به آهنگ مذکور البته با آهنگی شورانگیزتر و پر تپش تر.
همان روز، در کلیسای اینترنتی سفیران مسیح در اسکایپ، آن را خواندم و استقبال شد و در ماهنامۀ اینترنتی تبدیل هم نهاده شد:
https://tabdil.wordpress.com/2011/05/17/%D8%A2%D9%BE%D9%88%DA%A9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%BE%D8%B3/
تصور شنیداری این ترانه با یک آهنگ راکِ باشکوه برایم بسیار لذت بخش است:


آپوکالیپس

پدر ای خالق ِ کیهان؛ مقدس باد نام ِ تو/  بیاید شاهی ِ پاکت؛ چنین گوید کلام ِ تو
پدر گفتی پس از عیسی؛ به قومت بس جفا آید/  شمارد روز و شب، قومت؛ که تا روز ِ خدا آید
بشارت می دهد قومت؛ صلیب و نام ِ عیسی را/  شناسد تا همه دنیا؛ ره و خون ِ مسیحا را
شود حجت تمام آن گه؛ که دنیا بشنود نامش/  بشارت بر همه دنیا؛ که هان دنیا و فرجامش
جهان پُر گردد از قحطی؛ بیاید جنگ و ویرانی/  زمین لرزد، شود دنیا؛ پُر از ادیان ِ شیطانی
فرستد در جهان، شیطان؛ رسولان ِ دروغین اش/  نهد دجّال را بر سر؛ به رندی تاج ِ چرکین اش
زند پس با هنرمندی؛ به سرها مُهر ِ شیطان را/  کند پس قصدِ ویرانی؛ کلیسای سلیمان را
چو در قدس ِ خدا خواهد؛ بسازد هیکل ِ شیطان/  نگه کن تا که باز آید؛ به دنیا زادۀ انسان
چو آید هیچ کس آن گه؛ ندارد انتظارش را/  تمسخر می کند شیطان؛ هنوزم تاج خارش را
بمان پس منتظر هر دَم؛ که عیسی را عیان بینی/  که تا شیر ِ یهودا را؛ بسی غرش کنان بینی
پدر گفت و به روح ِ او؛ مقدر شد در این دنیا/  شود خم زانوی هر کس؛ به نام ِ نامی ِ عیسی
پدر گفت و به روح ِ او؛ مقدر شد در این دنیا/  شود خم زانوی هر کس؛ به نام ِ نامی ِ عیسی


سُراینده:
علی فرهادی پور

No comments:

Post a Comment