19 Nov 2011

انسان، خدایی در جهان...


سُروده ای برای ترانه شدن به سبک
Alternative Progressive Metal or Rock

آن نور و نیروی جهان/ آن ناشناس ِ کهکشان1 / آنی که ناید در بیان / نامش خدا شد در زبان
نه دست بودَش نه دهان/ اما به خاکی داد جان/ چون گشت در هستی روان/ گاهی نهان شد گه عیان
گه شد روان در چیزها / گه در گیاه و جانور / می جُست شکلی بَهر ِ خود / تا ساخت آخر در بشر2
وصفش چرا انسان کند / گویی بوَد رازی مگو (؟)/ آری بوَد پنهان ولی / هر دَم رُخی بینیم ازو
گاهی بشر تشبیهِ او / با نور ِ آتش می کند3 / اندر مَثَل گاهی نبی / با برق و بادش می کند4
گاهی درون آدمی/ گوید سخن از خیر و شر/ گه جلو ای از روی او/ رخ می نماید در بشر   
او را تنی نبوَد ولی / گویی طبیعت، جسم ِ او5 / روحش به گیتی می دَمَد / همچون انرژی سو به سو6
خواهی اگر بینی خدا / بنگر به اشیاءِ جهان / تا روی او بینی عیان / نور ِ خدا نبوَد نهان7
با پرتوِ نور ِ خدا / اشیاء گردد دیدنی / در گرمی تن های ما / باشد خدا حس کردنی
چون منتشر شد نورِ حق / در عالَم ِ انسانیت / انسان، خدایی در جهان / در رتبۀ خلّاقیت8

سُراینده:
علی فرهادی پور

1.در شعر، اصطلاح « ناشناس ِ کهکشان» اشاره ای شاعرانه به خداوند و روح او است که این جا به انرژی ناشناختۀ کهکشان تشبیه شده است.
"ماده تاریک، در اخترشناسی و کیهان شناسی، ماده‌ای فرضی است که چون از خود نور (امواج الکترومغناطیسی) گسیل یا بازتاب نمی‌کند، نمی‌توان آن را مستقیما دید، اما از اثرات گرانشی موجود بر روی اجسام مرئی، مثل ستاره‌ها و کهکشان‌ها، می‌توان به وجود آن پی برد. بر اساس مشاهدات فعلی، که بر روی ساختارهایی بزرگتر از کهکشانها صورت گرفته‌است، و همچنین مطالب مربوط به انفجار بزرگ، ماده تاریک و انرژی تاریک، تشکیل دهنده بخش زیادی از جرم موجود در جهان قابل مشاهده است. اجزای ماده تاریک جرم بسیار بیشتری از قسمت دیده شدنی کائنات دارند. فقط حدود ۴٪ از مجموع کل چگالی انرژی در کیهان را می‌توان مستقیم مشاهده کرد (با توجه به اثرهای گرانشی آن)، که این مقدار شامل باریونها و تابش‌های الکترومغناطیسی نیز می‌شود. همچنین تصور می‌شود که ۲۲٪ از ماده تاریک تشکیل شده باشد و ۷۴٪ باقی مانده را نیز انرژی تاریک تشکیل داده باشد، که همانند ماده تاریک در فضای کائنات توزیع شده و به همان اندازه ماده تاریک ناشناخته و مجهول مانده‌است.
تعیین خواص و ویژگی‌های این توده ناشناخته به یکی از مهم‌ترین مسائل کیهان‌شناسی مدرن و فیزیک ذرات تبدیل شده‌است. این نکته قابل ذکر است که اسامی «ماده تاریک» و «انرژی تاریک»، بیشتر بیانگر عدم اطلاع انسان از ماهیت این دو ماده و ناشناخته بودن آن است. یک اخترشناس در این باره می‌گوید: «به یاد داشته باشید که ما این پدیده را انرژى تاریک مى نامیم اما این نامگذارى ممکن است این باور غلط را در ذهن مخاطبان ایجاد کند که ما حقیقتاً مى دانیم که آن پدیده چیست در صورتی که ما واقعاً چیز زیادى در این باره نمى دانیم.»"
در آیاتی از عهد جدید به مفهومی شبیه به مادۀ تاریک یا انرژی تاریک اشاره شده، که دیده نمی شود ولی از طریق چیزهای دیدنی فهمیده و شناخته می شود:
"آنچه از خدا مي توان شناخت، در ايشان ظاهر است زيرا خدا آن را بر ايشان ظاهر كرده است. زيرا كه چيزهاي ناديده‌ او يعني قوّت سَرْمَدي و اُلوهيّتش از حين آفرينش عالم بوسيله كارهاي او فهميده و ديده مي شود تا ايشان را عذري نباشد." / رومیان، 1: 19 و 20
2.اشاره ای است به این که خداوند، به ترتیب، اشیاء، گیاهان، جانوران و انسان را آفرید. انسانی که طبق کتاب پیدایش، 1: 27، مانند خدا، دارای آزادی و قدرت اختیار آفریده شده است. جلال الدین محمد بلخی رومی نیز مفهومی شبیه به این را در ابیاتی از مثنوی بیان کرده است:
از جمادی مُردَم و نامی شدم / وز نما مُردم به حیوان سر زدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم / پس چه ترسم؟ کِی ز مُردن کم شدم؟
حملۀ دیگر بمیرم از بشر / تا برآرم از ملائک بال و پر
بار دیگر از ملک پرّان شوم / آنچه اندر وهم ناید آن شوم
دفتر سوم مثنوی: 187
3.اشاره ای است به آیه ای از تورات: ".. يهوه خدايت آتش سوزنده و خداى غيور است." / تثنیه، 4: 24
4.اشاره ای است به آیاتی از تورات: "آواز خداوند فوق آبها است. خداي جلال رعد مي دهد. خداوند بالاي آبهاي بسيار است." / مزامیر، 29: 3 
"صداي خداوند رعد و برق پديد مي آورد." / مزامیر، 29: 7
"خداوند در وقت جنگ رهبر قوم خود مي شود  و تيرهايش مانند برق بر سر دشمن فرود مي آيد. خداوند اعلام جنگ مي کند و مانند گِردبادي که از جنوب برمي خيزد بر دشمن مي تازد." / زکریا، 9: 14
5.اشاره ای است به آیاتی از تورات: "اما آيا خدا في الحقيقة بر زمين ساكن خواهد شد؟ اينك فلك و فلك الافلاك تو را گنجايش ندارد تا چه رسد به اين خانه اي كه من بنا كرده ام." / اول پادشاهان، 8: 27
"آسمان ها كرسي من و زمين پاي انداز من است، پس خانه اي كه براي من بنا مي كنيد كجا است؟ و مكان آرام من كجا؟" /اشعیا، 66: 1
6.اشاره ای است به آیاتی از تورات: ".. آيا كسي خويشتن را در جايی پنهان تواند نمود كه من او را نبينم مگر من آسمان و زمين را مملّو نمي سازم؟ .." /ارمیا، 23: 24
"اي خداوند اعمال تو چه بسيار است! جميع آنها را به حكمت كرده اي. زمين از دولت تو پر است ... جميع اينها از تو انتظارمي كشند تا خوراك آنها را در وقتش برساني. آنچه را كه به آنها مي دهي، فرا مي گيرند. دست خود را باز مي كني، پس از چيزهاي نيكو سير مي شوند. روي خود را مي پوشاني، پس مضطرب مي گردند. روح آنها را قبض مي كني، پس مي ميرند و به خاك خود برمي گردند. چون روح خود را مي فرستي، آفريده مي شوند و روي زمين را تازه مي گرداني. جلال خداوند تا ابدالآباد است. خداوند از اعمال خود راضي خواهد بود. كه به زمين نگاه مي كند و آن مي لرزد. كوهها را لمس مي كند، پس آتش فشان مي شوند." / مزامیر، 104: 24 - 32
7.اشاره ای است به آیاتی از تورات: آسمان جلال خدا را بيان مي كند و فلك از عمل دستهايش خبر مي دهد." / مزامیر، 19: 1
"خداوند نور و نجات من است؛ از كِه بترسم؟ خداوند ملجاي جان من است؛ از كِه هراسان شوم؟" / مزامیر، 27: 1
"در او حيات بود و حيات نور انسان بود. و نور در تاريكي مي‌درخشد و تاريكي آن را درنيافت ... آن نورِ حقيقي بود كه هر انسان را منوّر مي‌گرداند و در جهان آمدني بود. او در جهان بود و جهان به واسطه او آفريده شد و جهان او را نشناخت." / یوحنا، 1: گزیده ای از 1 – 10
"مادامی که در جهان هستم، نور جهانم." / یوحنا، 9: 5
8.اشاره ای دیگر به این که خداوند، انسان را شبیه به خود و دارای آزادی و قدرت اختیار آفرید: "و خدا گفت: «آدم را بصورت ما و موافق شبيه ما بسازيم تا بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و بهايم و بر تمامى زمين و همه حشراتى كه بر زمين مى خزند، حكومت نمايد.» پس خدا آدم را بصورت خود آفريد. او را بصورت خدا آفريد. ايشان را نر و ماده آفريد." / پیدایش، 1: 16 و 27
 و نیز اشاره ای به این آیه از تورات: "پس خداوند خدا آدم را گرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا كار آن را بكند و آن را محافظت نمايد." / پیدایش، 2: 15

پورِ خدا اندر مثَل


سُروده ای برای ترانه شدن به سبک
Alternative Progressive Metal or Rock

آن نور و نیروی جهان / آن ناشناس ِ کهکشان* / آنی که نایَد در بیان / نامش خدا شد در زبان
نه دست بودَش نه دهان / نه چشم و پا و استخوان / در جان ِ هستی شد روان / گاهی نهان گاهی عیان
گه شد روان در چیزها / گه در گیاه و جانور / می جُست شکلی بَهر ِ خود / تا ساخت آخر در بشر**
شد نورِ واحد، منتشر / هر یک مثالی از خدا*** / آزاد و پر قدرت چو او / اما ز اصلِ خود جدا
در جسم و ظاهر، مرد و زن / آگه ز فرقِ نیک و بد / دور از حیاتِ جاودان / چون کثرت آمد از احد
تا این که تن زاده شد / پورِ خدا اندر مثَل / آن نورِ کامل اندر او / همچون خدا اندر عمل
از نو عیان شد در بشر / آمد که وحدت آورَد / چون فدیه ای با مرگِ خود / ما را سوی وحدت بَرَد
پس ای بشر بنگر به او / آن نور را یکتا پسر / باشد بگردی همچو او / فرزندِ آن نورِ پدر


سُراینده:
علی فرهادی پور

سرودۀ بالا، برداشت آزاد و شاعرانه ای از کتاب مقدس است، از عهد قدیم (کتاب پیدایش و آفرینش جهان و جهانیان) تا عهد جدید و آمدن عیسای مسیح

*در شعر، اصطلاح « ناشناس ِ کهکشان» اشاره ای شاعرانه به خداوند و روح او است که این جا به انرژی ناشناختۀ کهکشان تشبیه شده است.
"ماده تاریک، در اخترشناسی و کیهان شناسی، ماده‌ای فرضی است که چون از خود نور (امواج الکترومغناطیسی) گسیل یا بازتاب نمی‌کند، نمی‌توان آن را مستقیما دید، اما از اثرات گرانشی موجود بر روی اجسام مرئی، مثل ستاره‌ها و کهکشان‌ها، می‌توان به وجود آن پی برد. بر اساس مشاهدات فعلی، که بر روی ساختارهایی بزرگتر از کهکشانها صورت گرفته‌است، و همچنین مطالب مربوط به انفجار بزرگ، ماده تاریک و انرژی تاریک، تشکیل دهنده بخش زیادی از جرم موجود در جهان قابل مشاهده است. اجزای ماده تاریک جرم بسیار بیشتری از قسمت دیده شدنی کائنات دارند. فقط حدود ۴٪ از مجموع کل چگالی انرژی در کیهان را می‌توان مستقیم مشاهده کرد (با توجه به اثرهای گرانشی آن)، که این مقدار شامل باریونها و تابش‌های الکترومغناطیسی نیز می‌شود. همچنین تصور می‌شود که ۲۲٪ از ماده تاریک تشکیل شده باشد و ۷۴٪ باقی مانده را نیز انرژی تاریک تشکیل داده باشد، که همانند ماده تاریک در فضای کائنات توزیع شده و به همان اندازه ماده تاریک ناشناخته و مجهول مانده‌است.
تعیین خواص و ویژگی‌های این توده ناشناخته به یکی از مهم‌ترین مسائل کیهان‌شناسی مدرن و فیزیک ذرات تبدیل شده‌است. این نکته قابل ذکر است که اسامی «ماده تاریک» و «انرژی تاریک»، بیشتر بیانگر عدم اطلاع انسان از ماهیت این دو ماده و ناشناخته بودن آن است. یک اخترشناس در این باره می‌گوید: «به یاد داشته باشید که ما این پدیده را انرژى تاریک مى نامیم اما این نامگذارى ممکن است این باور غلط را در ذهن مخاطبان ایجاد کند که ما حقیقتاً مى دانیم که آن پدیده چیست در صورتی که ما واقعاً چیز زیادى در این باره نمى دانیم.»"
در آیاتی از عهد جدید به مفهومی شبیه به مادۀ تاریک یا انرژی تاریک اشاره شده، که دیده نمی شود ولی از طریق چیزهای دیدنی فهمیده و شناخته می شود:
"آنچه از خدا مي توان شناخت، در ايشان ظاهر است زيرا خدا آن را بر ايشان ظاهر كرده است. زيرا كه چيزهاي ناديده‌ او يعني قوّت سَرْمَدي و اُلوهيّتش از حين آفرينش عالم بوسيله كارهاي او فهميده و ديده مي شود تا ايشان را عذري نباشد." / رومیان، 1: 19 و 20
**اشاره ای است به این که خداوند، به ترتیب، اشیاء، گیاهان، جانوران و انسان را آفرید. انسانی که طبق کتاب پیدایش، 1: 27، مانند خدا، دارای آزادی و قدرت اختیار آفریده شده است. جلال الدین محمد بلخی رومی نیز مفهومی شبیه به این را در ابیاتی از مثنوی بیان کرده است:
از جمادی مُردَم و نامی شدم / وز نما مُردم به حیوان سر زدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم / پس چه ترسم؟ کِی ز مُردن کم شدم؟
حملۀ دیگر بمیرم از بشر / تا برآرم از ملائک بال و پر
بار دیگر از ملک پرّان شوم / آنچه اندر وهم ناید آن شوم
دفتر سوم مثنوی: 187
***اشاره ای دیگر به این که خداوند، انسان را شبیه به خود و دارای آزادی و قدرت اختیار آفرید: "و خدا گفت: «آدم را بصورت ما و موافق شبيه ما بسازيم تا بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و بهايم و بر تمامى زمين و همه حشراتى كه بر زمين مى خزند، حكومت نمايد.» پس خدا آدم را بصورت خود آفريد. او را بصورت خدا آفريد. ايشان را نر و ماده آفريد." / پیدایش، 1: 16 و 27

باب و بهاءِ شمسِ حق



سُروده ای برای ترانه شدن به سبک

Alternative Progressive Metal or Rock


ای زادۀ روح القدس / ای پادشاهِ آسمان / ای تو حیاتِ زندگان / ای رستخیز ِ مردگان

باب و بهاءِ شمسِ حق1/ سرمنشأِ نور ِ فلق / نقشت نگنجد در ورق / وصفت نیاید در بیان

هم اولی هم آخِری2/ هم غائبی هم ظاهِری / پور ِ خدای قادری / قوم خدا را چون شبان

باز از کلامت نیل شد / یعقوب، اسرائیل شد / نقش از تو میکائیل شد / ای سَرورِ کرّوبیان

موسی ز دستت دین سِتان / داوود، بَهرَت ذکر خوان / یحیی برایت جان فشان / تا بر جهان آیی عیان

از قدس و معبد برتری3  / بر کاهنان هم سَروَری / برتر ز هر پیغمبری/ ای شاهِ شاهان جهان

جام از لبت پُرجوش شد / ساقی ز تو مدهوش شد / عالَم سراپا گوش شد / چون شد دهانت نغمه خوان

عشقی درون عاشقان / نازی درون دلبران / چون حکمتی بر عالِمان / پیر ِ تمامِ عارفان
صوت و کلام ایزدی / مِهر ِ خدای سَرمَدی / کندی ز جا بیخِ بَدی / چون بَهرِ ما دادی تو جان

ای مظهرِ ذاتِ لوگوس / ای صورتِ روح القدس/ آتش زدی جانِ پُولُس / با ما چه خواهی کرد هان؟

ظلم از توان آمد فزون / خورشید، تار و ماه، خون / هر کس دهد رایی کنون / کُن داوری بر داوران6



سُراینده:
علی فرهادی پور

توضیحات:
1.باب و بهاءِ شمسِ حق: به طور خلاصه، بهائیان اعتقاد دارند که شمسِ حقیقت، در زمان ها و ادوار معین، در پیغمبران بزرگ (صاحب امر)، متجلی می شود. شعر زیبایی هم در این زمینه نقل می کنند:

آن لحظه که بر آینه تابد خورشید/ آیینه اناالشمس نگوید چه کند؟

همچنین آن ها اعتقاد دارند که حضرت باب، باب و دروازه ای بود برای حضرت بهاء الله چنان که در وبلاگ نغمۀ ورقا آمده: «آن حضرت [حضرت باب]، در حقیقت دروازه ای بودند برای معرفت خداوند و عصر جدیدی بودند در عالم وجود.»


حال در این سُروده، از کلمات عارفانه ای همچون باب و بهاء، استفاده شده و باب حق (باب و دروازۀ خدای پدر)، طبق کتاب مقدس، عیسای مسیح معرفی شده چنان که خود عیسای مسیح فرموده اند:

"من « دَر » هستم؛ هر‌که از راه من داخل شود نجات خواهد يافت، و آزادانه به درون خواهد آمد و بيرون خواهد رفت و چراگاه خواهد يافت." / انجیل یوحنا، 10: 9

و در جای دیگر فرموده اند:

"من راه و راستي و حيات هستم. هيچ كس نزد پدر نمي‌آيد، جز به وسيله من." / انجیل یوحنا، 14: 6

همچنین، بهاء، به معنی عزت و جلال است (نک به: لغت نامۀ دهخدا) و در انجیل دربارۀ عیسای مسیح می خوانیم:

"او صورت خداي ناديده است، نخست زاده تمامي آفريدگان ... زيرا خدا رضا به اين داد كه تمامي پُري [کمال] اش در او ساكن شود ..." / انجیل / کولسیان / 1: 15 و 19

و مکتوب است که جلال خدای پدر در عیسای مسیح متجلی شد:

"و كلمه جسم گرديد و ميان ما ساكن شد، پُر از فيض و راستي و جلال او را ديديم، جلالي شايستۀ پسر يگانه پدر." / انجیل یوحنا، 1: 14

"زيرا همان خدا که گفت: نور از ميان تاريکي بتابد، نور خود را در دلهاي ما تابانيد تا شناخت جلال خدا در چهره مسيح، ما را منوّر سازد." / انجیل / دوم قرنتيان / 4: 6 

"و خداي همۀ فيضها كه ما را به جلال ابدي خود در عيسي مسيح خوانده است، شما را بعد از كشيدن زحمتي قليل، كامل و استوار و توانا خواهد ساخت." / انجیل / اول پطرس، 5: 10  

پس، عیسای مسیح، تنها باب و دروازۀ رسیدن به بهاء و جلال خدای پدر است؛ تا ابد.

2."من الف و ياء [آلفا و اُمِگا]، ابتدا و انتها و اول و آخر هستم." / مکاشفه، 22: 13

"خداوند پادشاه اسرائيل و يهوه صبايوت كه ولّي ايشان است چنين مي گويد: من اوّل هستم و من آخر هستم و غير از من خدايي نيست." / اشعیا، 44: 6

3."بدانيد كه شخصي بزرگتر از معبد بزرگ در اينجاست." / انجیل متی، 12: 6

4."ملكه جنوب در روز داوري با مردم اين فرقه برخاسته، بر ايشان حكم خواهد كرد زيرا كه از اقصاي زمين آمد تا حكمت سليمان را بشنود و اينك در اينجا كسي بزرگتر از سليمان است. مردم نينوا در روز داوري با اين طبقه بر خاسته بر ايشان حكم خواهند كرد زيرا كه به موعظه يونس توبه كردند و اينك در اينجا كسي بزرگتر از يونس است." / انجیل لوقا، 11: 31 و 32

5."او [مسیح] صورت خداي ناديده است ..." / انجیل / کولسیان / 1: 15

6."خدا در جماعت خدا ايستاده است، در ميان خدايان داوري مي كند ... اي خدا برخيز و جهان را داوري فرما زيرا كه تو تماميِ امّت ها را متصرف خواهی شد." / مزامیر/ 82: 1 و 8



در سرودۀ بالا، به آیه های دیگری از انجیل نیز اشاره شده که امیدوارم خوانندگان بدانند و از ذکر آن ها خودداری شد.






4 Jul 2011

ملّاصفتان راه بشارت نشناسند (برای ملّاصفتانی که بشارت نشناسند!)



ملاصفتان راه نبوت نشناسند/  شمشیر کشان، راه محبت نشناسند
تقلیدکنان در پی غلادۀ شرع اند/  کاتب صفتان ارزش حکمت نشناسند
زرها همه در دستِ یهوداصفتان است/  این طایفۀ پست که غیرت نشناسند
کاهن صفتان را چه به عیسای مسیحا؟/  تا بندۀ شرع اند و حقیقت نشناسند
سازند شریعت ز نجات و رهِ عیسی/  ملّاصفتانی که بشارت نشناسند
تنها بشناسند زر ِ صاحب ِ گلّه/  با گلّه، یکی ذره رفاقت نشناسند
هر بار ِ امانت شده درّیده و بر باد/  از معتمدانی که امانت نشناسند
نه مانده حریمی و نه حدّی و نه مرزی/  ز اعمال چنین قوم که حرمت نشناسند
قدیس نمایند و پر از چرک و کثافت/  دلّاکِ جهانند و طهارت نشناسند
از نغمۀ نی شان بگریزند خلایق/  چون فرق هنرمندی و صنعت نشناسند
در زور و زر و زیور و زالویی و تزویر/  شاهند ولی منشأ قدرت نشناسند
عیسی، پسر ِ پاکِ خدا، شیر ِ یهودا /  تو سرور ِ شاهانی و تاجت نشناسند
تو راستی و راه و حیاتی و قیامت/  میرند کسانی که بهایت نشناسند
آمین که شود زنده ز تو جملۀ اموات/  جز سخت دلانی که قیامت نشناسند
بیراهه روند از پس چوپان دروغین/  آنان که تو و منشأ و گاهت نشناسند
ای داور ِ پر عدل، بیا داوری از توست/  بر داورَکانی که عدالت نشناسند
خوانند خلایق، سخن ات را به جهالت/  بگشا در ِ فهمی که کلامت نشناسند
در هیکل خود آی خدایا به تمامی/  چون نور بر آنان که جلالت نشناسند
کز نور تو هر کس بتواند بنهد پای/  در راهِ خداوند، چو راهت نشناسند
آنان که بدیدندت خاموش نباشند/  گویند به آنان که شهادت نشناسند
باشد که رسولان تو باشیم به دنیا/  تا وصف تو گوییم که نامت نشناسند

سُراینده:
علی فرهادی پور



آپوکالیپس (شعری برای ترانه شدن)

در بحبوحۀ التهاب شورانگیز پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 ایران بود که خبر آمد، خواننده ای (آریا آرام نژاد) ترانه ای (علی برخیز) را خوانده و به همین دلیل او را زندانی کرده اند.
ترانۀ مذکور:
http://www.youtube.com/watch?v=LhJ6673vkhY&feature=related
 آن وقت ها یک مبارز سیاسی و یک ناسونالیست افراطی بودم! آهنگ ترانۀ او همیشه مرا به وجد می آورد تا این که پس از ایمان آوردن ام به عیسای مسیح خداوند، روزی موقع گوش دادن آن، ترانۀ زیر، بر قلب و زبانم جاری شد، با آهنگی شبیه به آهنگ مذکور البته با آهنگی شورانگیزتر و پر تپش تر.
همان روز، در کلیسای اینترنتی سفیران مسیح در اسکایپ، آن را خواندم و استقبال شد و در ماهنامۀ اینترنتی تبدیل هم نهاده شد:
https://tabdil.wordpress.com/2011/05/17/%D8%A2%D9%BE%D9%88%DA%A9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%BE%D8%B3/
تصور شنیداری این ترانه با یک آهنگ راکِ باشکوه برایم بسیار لذت بخش است:


آپوکالیپس

پدر ای خالق ِ کیهان؛ مقدس باد نام ِ تو/  بیاید شاهی ِ پاکت؛ چنین گوید کلام ِ تو
پدر گفتی پس از عیسی؛ به قومت بس جفا آید/  شمارد روز و شب، قومت؛ که تا روز ِ خدا آید
بشارت می دهد قومت؛ صلیب و نام ِ عیسی را/  شناسد تا همه دنیا؛ ره و خون ِ مسیحا را
شود حجت تمام آن گه؛ که دنیا بشنود نامش/  بشارت بر همه دنیا؛ که هان دنیا و فرجامش
جهان پُر گردد از قحطی؛ بیاید جنگ و ویرانی/  زمین لرزد، شود دنیا؛ پُر از ادیان ِ شیطانی
فرستد در جهان، شیطان؛ رسولان ِ دروغین اش/  نهد دجّال را بر سر؛ به رندی تاج ِ چرکین اش
زند پس با هنرمندی؛ به سرها مُهر ِ شیطان را/  کند پس قصدِ ویرانی؛ کلیسای سلیمان را
چو در قدس ِ خدا خواهد؛ بسازد هیکل ِ شیطان/  نگه کن تا که باز آید؛ به دنیا زادۀ انسان
چو آید هیچ کس آن گه؛ ندارد انتظارش را/  تمسخر می کند شیطان؛ هنوزم تاج خارش را
بمان پس منتظر هر دَم؛ که عیسی را عیان بینی/  که تا شیر ِ یهودا را؛ بسی غرش کنان بینی
پدر گفت و به روح ِ او؛ مقدر شد در این دنیا/  شود خم زانوی هر کس؛ به نام ِ نامی ِ عیسی
پدر گفت و به روح ِ او؛ مقدر شد در این دنیا/  شود خم زانوی هر کس؛ به نام ِ نامی ِ عیسی


سُراینده:
علی فرهادی پور

جَنگِ ما (شعری برای مسیحیان در زنجیر)

چندی پیش، در کنفرانسی مسیحی شرکت داشتم و بسیار برکت گرفتم. در آن کنفرانس، برادرانی گفتند دوستی دارند که برای عیسای مسیح، ترانه می خوانده و اکنون دستگیر شده و زندانی است. همه بسیار متاثر شدند و اشک در چشمان شان حلقه زد و برای عزیزان تحت جفا به ویژه آن برادر غیورمان دعا کردیم. تاثیر همان دعا بود که شعر زیر را بر زبان ام جاری کرد:
جَنگِ ما

واسه تو میخونم ای برادرم/  زخم تو می سوزونه پیکرم
کی میشه توی پایتخت خدا/  بگیرم برادرمو در برم؟
تو خوندی نام عیسا رو/  سرود جلال خدا رو
شیطان شنید و روونه کرد/  واسه گرفتنت دیوا رو
مثه تو اگه رسولایی نبودن/  ز عیسا و کارهاش نمی سرودن
من و مثه من چه گناهکارایی/  که تو گناهانشون مرده بودن
عیسا مصلوب شد واسه گناهای ما/  تو خوندی و ما الآن آگاهیم
عیسا شکنجه شد واسه شفای ما/  تو تو زندونی و ما آزادیم
زخم تو زخم همۀ ما است/  مآآآ همه اعضای یک تنیم
بدون اگه تو زیر شکنجه ای/  ما هم واسه آزادیت می جنگیم
جنگ ما با جسم و خون نیست/  توی جنگ کسی در امون نیست
یکی توی این جنگ اسیره/  یکی زخمی شده داره می میره
یکی پشت سنگر دعا می خونه/  یکی افتاده و غرق خونه
یکی واسه سربازا غذا میاره/  یکی شفای زخمیا رو داره
یکی به تشنه ها آب می رسونه/  یکی سرود پیروزی می خونه
ولی همه سربازای عیساییم/  ما همه فرزندای خداییم
می جنگیم و فرماندۀ ما عیسا است/  پیروزیم عمانوئل خدا با ما است 2

سُراینده:
علی فرهادی پور

سفیران مسیح (شعری برای ترانه شدن به سبک رپ)

ایمانداری که جلال مسیحو نشون نده
اون مسیحی نیست اون مسیحی نیست
کلیسایی که نام عیسی رو جلال نده
اون کلیسا نیست اون کلیسا نیست
مسیح گفت ما باید شاهدای اون باشیم
تو گفتار و رفتارمون مثل اون باشیم
کارای عظیم خدا رو بگیم به همه
نه این که مردم ببینند توی دل ما غمه

وقتی روح القدس توی قلب ما اومده

درد و غم و ترس و کینه دیگه سر اومده 2 

 انجیل تاج سر ما است همیشه و هرجا
به نام قدوس مسیح ایماندارا برپا
بیایید سربازای پادشاهمون باشیم
نمک و نورمونو به همه جا بپاشیم
گفتارمون گفتار مسیح باشه هر زمان
رفتارمون رفتار مسیح باشه هر مکان
محبت مسیحو نشون بدیم به بیمارا
شادی مسیحو بیاریم تو دل غمدارا
همه با هم بدن مسیحیم تو این جهان
ما نور جهانیم نباید بشیم نهان

سفیرای مسیحیم او خدا و شاه ما است

نمی ترسیم چون عمانوئل خدا با ما است 2


سُراینده:
علی فرهادی پور